سه‌شنبه

بهشت یار

دل من کوره‌ي سوزان عشق است
دلم سوگند پاکش جان عشق است
دلم این عاشق شوریده‌ي مست
نمک پرورده‌ي دامان عشق است

دریغا چشم بینايی نداروم
ببین جز جان رسوايی نداروم
اگر رد می کنی رد کن ولی من
بجز درگاه تو جايی نداروم
بجز درگاه تو جايی نداروم

پریشان خاطر و مست تویوم مو
قسم بر غم که پا بست تویوم مو
اگر شوریده حال و بیقراروم
نمک پرورده‌ي دست تویوم مو
نمک پرورده‌ي دست تویوم مو

خداوندا دلی دارم عطش سوز
که نه در شب بود تابش نه در روز
ز بعد مردنم ای آتش عشق
کنار گور من شمعی بیفروز
ز بعد مردنم ای آتش عشق
کنار گور من شمعی بیفروز
شمعی بیفروز

شب از نیمه گذشت و دیده باز است
چرا امشب شبم دور و دراز است
وضو کن با سرشک چشمم ای دل
که امشب فرصت راز و نیاز است
که امشب فرصت راز و نیاز است...

**************

هیچ نظری موجود نیست: